جدول جو
جدول جو

معنی پوست کلفت - جستجوی لغت در جدول جو

پوست کلفت
آنچه پوست ستبر دارد، کنایه از کسی که از سختی و مشقت یا تنبیه و ملامت آزرده و متاثر نشود
تصویری از پوست کلفت
تصویر پوست کلفت
فرهنگ فارسی عمید
پوست کلفت
(کُ لُ)
که پوست ستبر دارد چون هندوانه، مقاوم در سختیها و مصائب. که تحمل مشقات تواند، که بسی گرانجان است. گران جان. سخت جان
لغت نامه دهخدا
پوست کلفت
مقاوم در سختیها ومصائب
تصویری از پوست کلفت
تصویر پوست کلفت
فرهنگ لغت هوشیار
پوست کلفت
((کُ لُ))
کنایه از آدم بی غیرت، کسی که در سختی ها تحملش زیاد است
تصویری از پوست کلفت
تصویر پوست کلفت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ لُ)
حالت و چگونگی پوست کلفت. صفت پوست کلفت، مقاومت در سختیها، گرانجانی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از بخش بندپی شهرستان بابل، واقع در 26 هزارگزی جنوب بابل. دشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی. دارای 640 تن سکنه. آب آن از سجادرود و چشمه. محصول آنجا برنج و غلات. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است و عده ای از سکنه تابستان به ییلاق بندپی میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پوست کلفتی
تصویر پوست کلفتی
حالت و چگونگی پوست کلفت، مقاومت درسختیها، گرانجانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوست کلفتی
تصویر پوست کلفتی
((کُ لُ))
بی شرمی، بی غیرتی، مقاومت در سختی ها
فرهنگ فارسی معین
کلاه پوستی
فرهنگ گویش مازندرانی